در مورد مخاطرات منفی ربط دادن حل مشکلات اقتصادی کشور به رفع تحریمها که در اظهارات جدید رئیس دولت باز هم مطرح شده، پیش از این مباحث زیادی مطرح شده بود و این انتظار میرفت که شخص اول دولت از تکرار این مبحث خودداری کند. با این حال، روحانی باز هم رفع مشکل اشتغال، صنعت و بانکها را رفع تحریمها عنوان کرده است.
هرچند با رفع تحریمها حتما اقتصاد کشور کمی نفس خواهد کشید، اما همانطور که اکثر اقتصاددانان خصوصا اقتصاددانان اصلاحطلب و حامی دولت نیز بارها تاکید کردهاند تاثیر تحریمها بر اقتصاد کشور آنقدر بالا نیست که با رفع آنها، همه مشکلات اقتصادی رفع شود.
اما آنچه در سخنان اخیر حسن روحانی، بدیع و عجیب بود، ربط دادن مشکل کمآبی به تحریمها بود.
ریشه اصلی مشکل کمآبی کنونی کشور، کاهش بارش است. البته به دلیل موقعیت اقلیمی ایران مشکل کمآبی و خشکسالی همه ساله گریبانگیر دست کم گوشهای از پهنه سرزمینی ما بوده است؛ در وسعت جغرافیایی و اقلیم های متفاوت در ایران حتی در سالهای پر برف و باران نیز بوده اند قسمتهای از کشور که با مشکل و حتی بحران کم آبی و خشکسالی مواجه شده اند.
با این حال در چند سال اخیر به علت کاهش شدید بارشها، وضعیت خشکسالی تقریبا به تمامی نقاط کشور سرایت کرده است.
از آنجا که بیش از 90 درصد از آبهاي ايران در قسمت كشاورزي و مابقی در بخش صنعت و آب آشامیدنی مردم مصرف میشود، از سوی مسئولان و رسانههای دولت یازدهم بارها عامل دوم در تشدید مشکل کمآبی کشور، مدیریت نادرست مصرف آب در این بخشها خصوصا بخش کشاورزی عنوان شده است.
با توجه به این واقعیات و اظهارنظر روحانی، چند سوال مطرح میشود:
1- با توجه به این عبارت روحانی که «تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا آب خوردن مردم حل شود و منابع آبی زیاد شود...»؛ این سوال مطرح میشود: آیا رفع تحریمها سبب افزایش بارندگی در کشورمان خواهد شد؟ اصلا منطقی است که تحریمها را عامل کاهش بارش در کشور بدانیم؟ کاهش بارندگی در منطقه خاورمیانه و در سطح کشورمان ناشی از تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین است؛ آیا توافق هستهای سبب تغییر تمامی این عوامل پیچیده آب و هوایی و اقلیمی خواهد شد و ابرهای بارانزا را راهی آسمان ایران خواهد کرد؟
2- شاید مقصود روحانی از ربط دادن تحریمها به مشکل کمآبی کشور این است که با رفع تحریمها، منابع مالی دولت آنقدر زیاد میشود که دولت قادر خواهد شد اقدام به اجرای طرحهای مقابله با کمآبی کند.
این گزینه نیز نادرست است زیرا دولت با کسب مجوز از مقام معظم رهبری 8 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت کرده تا صرف اجرای طرحهای آبرسانی کشور کند. این رقم که بالاترین رقم برداشت مستقیم دولتها از منابع صندوق توسعه ملی محسوب میشود، معادل 25 هزار میلیارد تومان است که معادل بیش از نصف کل بودجه عمرانی دولت در سال جاری است.
بنابراین دولت برای اجرای پروژههای آب، دچار کمبود منابع مالی نیست که گشایش ناشی از رفع تحریمها سبب افزایش تزریق منابع مالی در این بخش شود.
3- این احتمال را هم میتوان در نظر گرفت که منظور رئیس جمهور این است که با موفقیت در مذاکرات هستهای و انجام توافق جامع، راه برای همکاریهای اقتصادی ایران با کشورهای غربی خصوصا آمریکا باز خواهد شد و ایران میتواند از تجارب این کشورها خصوصا آمریکا برای مقابله با کمآبی و خشکسالی استفاده کند.
برای قضاوت درباره این فرضیه بهتر است به عملکرد دولت آمریکا در مورد خشکسالی شدید در ایالت کالیفرنیا مراجعه کنیم.
کالیفرنیا که پرجمعیتترین ایالت آمریکا به شمار میرود، چند سالی است در خشکسالی شدید به سر میبرد که برخی از جوامع کوچک را با خطر تمام شدن منابع آب آشامیدنی روبرو کرده و موجب شده کشاورزان هزاران هکتار زمین را بدون کشت رها کنند.
با وجودی که خشکسالی در کالیفرنیا از چهار سال پیش تاکنون شروع شده، اما دولت آمریکا تاکنون نتوانسته راهکاری برای مقابله با این وضعیت پیدا کند که اعتراض ساکنان و کشاورزان این منطقه را به دنبال داشته است.
عمده اقداماتی که دولت آمریکا در این مدت انجام داده، طرحهای ضربتی و سختگیرانه برای کنترل مصرف آب همچون تشکیل پلیس آب یا کشیدن خط لوله آب از سایر مناطق به کالیفرنیا بوده است که طرحهای سادهای محسوب میشوند و طراحی پیچیدهای ندارند که نیازی به الگوبرداری از آمریکا در این موارد باشد.
دولت آمریکا نتوانسته آنچه که روحانی از تاثیر رفع تحریمها بر حوزه ترسیم میکند (افزایش منابع آبی) در منطقه کالیفرنیا ایجاد کند. ضمنا تبعیضهایی که واشنگتن در سختگیری بر مردم و آسانگیری برای شرکتهای معروف در مصرف آب اتخاذ کرده، با اعتراض مردم کالیفرنیا مواجه شده است.
حال، چطور میتوان انتظار داشت آمریکا که از نجات مهمترین منطقه کشاورزی خود عاجز است، پس از توافق جامع هستهای، به مدد دولت بیاید تا خشکسالی را رفع کند.
4- و گزینه آخر همانطور که در موارد فوق ذکر شد، واقعا نمیتوان ارتباط منطقی میان تحریمها و مشکل کمآبی پیدا کرد. بنابراین سؤال پایانی از رئیس دولت این است، که آیا این طور سخن گفتن با مردم درست است؟
هرچند با رفع تحریمها حتما اقتصاد کشور کمی نفس خواهد کشید، اما همانطور که اکثر اقتصاددانان خصوصا اقتصاددانان اصلاحطلب و حامی دولت نیز بارها تاکید کردهاند تاثیر تحریمها بر اقتصاد کشور آنقدر بالا نیست که با رفع آنها، همه مشکلات اقتصادی رفع شود.
اما آنچه در سخنان اخیر حسن روحانی، بدیع و عجیب بود، ربط دادن مشکل کمآبی به تحریمها بود.
ریشه اصلی مشکل کمآبی کنونی کشور، کاهش بارش است. البته به دلیل موقعیت اقلیمی ایران مشکل کمآبی و خشکسالی همه ساله گریبانگیر دست کم گوشهای از پهنه سرزمینی ما بوده است؛ در وسعت جغرافیایی و اقلیم های متفاوت در ایران حتی در سالهای پر برف و باران نیز بوده اند قسمتهای از کشور که با مشکل و حتی بحران کم آبی و خشکسالی مواجه شده اند.
با این حال در چند سال اخیر به علت کاهش شدید بارشها، وضعیت خشکسالی تقریبا به تمامی نقاط کشور سرایت کرده است.
از آنجا که بیش از 90 درصد از آبهاي ايران در قسمت كشاورزي و مابقی در بخش صنعت و آب آشامیدنی مردم مصرف میشود، از سوی مسئولان و رسانههای دولت یازدهم بارها عامل دوم در تشدید مشکل کمآبی کشور، مدیریت نادرست مصرف آب در این بخشها خصوصا بخش کشاورزی عنوان شده است.
با توجه به این واقعیات و اظهارنظر روحانی، چند سوال مطرح میشود:
1- با توجه به این عبارت روحانی که «تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا آب خوردن مردم حل شود و منابع آبی زیاد شود...»؛ این سوال مطرح میشود: آیا رفع تحریمها سبب افزایش بارندگی در کشورمان خواهد شد؟ اصلا منطقی است که تحریمها را عامل کاهش بارش در کشور بدانیم؟ کاهش بارندگی در منطقه خاورمیانه و در سطح کشورمان ناشی از تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین است؛ آیا توافق هستهای سبب تغییر تمامی این عوامل پیچیده آب و هوایی و اقلیمی خواهد شد و ابرهای بارانزا را راهی آسمان ایران خواهد کرد؟
2- شاید مقصود روحانی از ربط دادن تحریمها به مشکل کمآبی کشور این است که با رفع تحریمها، منابع مالی دولت آنقدر زیاد میشود که دولت قادر خواهد شد اقدام به اجرای طرحهای مقابله با کمآبی کند.
این گزینه نیز نادرست است زیرا دولت با کسب مجوز از مقام معظم رهبری 8 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت کرده تا صرف اجرای طرحهای آبرسانی کشور کند. این رقم که بالاترین رقم برداشت مستقیم دولتها از منابع صندوق توسعه ملی محسوب میشود، معادل 25 هزار میلیارد تومان است که معادل بیش از نصف کل بودجه عمرانی دولت در سال جاری است.
بنابراین دولت برای اجرای پروژههای آب، دچار کمبود منابع مالی نیست که گشایش ناشی از رفع تحریمها سبب افزایش تزریق منابع مالی در این بخش شود.
3- این احتمال را هم میتوان در نظر گرفت که منظور رئیس جمهور این است که با موفقیت در مذاکرات هستهای و انجام توافق جامع، راه برای همکاریهای اقتصادی ایران با کشورهای غربی خصوصا آمریکا باز خواهد شد و ایران میتواند از تجارب این کشورها خصوصا آمریکا برای مقابله با کمآبی و خشکسالی استفاده کند.
برای قضاوت درباره این فرضیه بهتر است به عملکرد دولت آمریکا در مورد خشکسالی شدید در ایالت کالیفرنیا مراجعه کنیم.
کالیفرنیا که پرجمعیتترین ایالت آمریکا به شمار میرود، چند سالی است در خشکسالی شدید به سر میبرد که برخی از جوامع کوچک را با خطر تمام شدن منابع آب آشامیدنی روبرو کرده و موجب شده کشاورزان هزاران هکتار زمین را بدون کشت رها کنند.
با وجودی که خشکسالی در کالیفرنیا از چهار سال پیش تاکنون شروع شده، اما دولت آمریکا تاکنون نتوانسته راهکاری برای مقابله با این وضعیت پیدا کند که اعتراض ساکنان و کشاورزان این منطقه را به دنبال داشته است.
عمده اقداماتی که دولت آمریکا در این مدت انجام داده، طرحهای ضربتی و سختگیرانه برای کنترل مصرف آب همچون تشکیل پلیس آب یا کشیدن خط لوله آب از سایر مناطق به کالیفرنیا بوده است که طرحهای سادهای محسوب میشوند و طراحی پیچیدهای ندارند که نیازی به الگوبرداری از آمریکا در این موارد باشد.
دولت آمریکا نتوانسته آنچه که روحانی از تاثیر رفع تحریمها بر حوزه ترسیم میکند (افزایش منابع آبی) در منطقه کالیفرنیا ایجاد کند. ضمنا تبعیضهایی که واشنگتن در سختگیری بر مردم و آسانگیری برای شرکتهای معروف در مصرف آب اتخاذ کرده، با اعتراض مردم کالیفرنیا مواجه شده است.
حال، چطور میتوان انتظار داشت آمریکا که از نجات مهمترین منطقه کشاورزی خود عاجز است، پس از توافق جامع هستهای، به مدد دولت بیاید تا خشکسالی را رفع کند.
4- و گزینه آخر همانطور که در موارد فوق ذکر شد، واقعا نمیتوان ارتباط منطقی میان تحریمها و مشکل کمآبی پیدا کرد. بنابراین سؤال پایانی از رئیس دولت این است، که آیا این طور سخن گفتن با مردم درست است؟